اضطراب جدایی به عنوان بخشی طبیعی از روند رشد عاطفی کودک، به ترس و نگرانی شدید او هنگام جدا شدن از مراقبان اصلی (معمولاً والدین) اشاره دارد.
این نوع اضطراب عموماً از حدود ۶ تا ۱۸ ماهگی آغاز شده و تا حدود ۳ سالگی ادامه مییابد و با درک کودک از مفهوم "پایداری شیء" (دانستن اینکه افراد یا اشیا حتی زمانی که دیده نمیشوند، همچنان وجود دارند) مرتبط است. اما، هنگامی که این ترس از نظر شدت و مدت زمان از محدوده رشدی طبیعی فراتر رفته و حداقل به مدت ۴ هفته به طور مکرر و شدید، عملکرد طبیعی کودک (مانند رفتن به مدرسه یا خوابیدن) را مختل کند، به عنوان یک مشکل جدیتر با نام اختلال اضطراب جدایی طبقهبندی میشود که نیاز به توجه و درمان تخصصی دارد.
دلایل ایجاد اضطراب جدایی در کودکان
علت دقیق اضطراب جدایی به طور کامل مشخص نیست، اما منابع علمی عواملی مانند استعداد ژنتیکی، سبک دلبستگی و عوامل محیطی را در ایجاد آن مؤثر میدانند.
در بعد محیطی، اتفاقاتی که کودک را در معرض تجربه ترس ناشی از رها شدن قرار میدهند، مانند از دست دادن عزیزان (مرگ یا بیماری)، طلاق والدین، تغییرات ناگهانی و زیاد در محیط یا مراقبان، جابهجایی منزل، یا حتی به دنیا آمدن فرزند جدید در خانواده، میتوانند به شروع یا تشدید این اضطراب کمک کنند.
همچنین، رفتارهای والدینی شامل وابستگی بیش از حد و افراطی، حمایت بیش از اندازه، کنترلگری زیاد یا برعکس، تجربه جداییهای بسیار مکرر و طولانی در سنین پایین، میتوانند در این امر تأثیرگذار باشند.
راهکارهای بهبود اضطراب جدایی طبیعی برای والدین
برای مدیریت و کاهش اضطراب جدایی که در محدوده رشد طبیعی قرار دارد، والدین میتوانند از راهکارهای عملی استفاده کنند. ایجاد یک روتین روزانه ثابت و قابل پیشبینی به کودک احساس امنیت میدهد و کنار آمدن با تغییرات را برای او آسانتر میکند.
تمرین جداییهای تدریجی و کوتاهمدت از سنین پایین، کمک میکند تا کودک اعتماد به بازگشت والدین را بیاموزد. هنگام خداحافظی، باید مراسم خداحافظی را کوتاه و قاطع برگزار کرد و از ترک ناگهانی یا یواشکی پرهیز نمود.
همچنین، تقویت ارتباط گرم و حمایتی با کودک، تشویق او به استقلال در فعالیتهای مناسب سنش و اجتناب از سرزنش به دلیل ترس، در کاهش علائم مؤثر است.
رویکردهای تخصصی برای درمان اختلال اضطراب جدایی
در مواردی که اضطراب جدایی به یک اختلال تبدیل شده و با فعالیتهای روزمره کودک تداخل ایجاد میکند، کمک گرفتن از یک متخصص (روانشناس کودک و نوجوان) و استفاده از رواندرمانی ضروری است.
درمان شناختی رفتاری به عنوان یکی از مؤثرترین روشها، به کودک کمک میکند تا افکار، احساسات و نگرانیهای خود را بیان کرده و مهارتهای لازم برای مقابله با ترسها و افزایش اعتماد به نفس را بیاموزد.
سایر رویکردهای علمی شامل بازی درمانی (به ویژه برای کودکان خردسال)، رواندرمانی مبتنی بر تعامل والد-کودک و خانواده درمانی برای اصلاح سبک دلبستگی و تعاملات خانوادگی است.
در موارد شدید، ممکن است روانپزشک جهت کاهش علائم، دارو درمانی را نیز تجویز کند.
دکتر «فاطمه عشقی» دکتری تخصصی پرستاری و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
نظر دهید